مرور قسمت 18 قسمت 'Vikings': لاگرتا به خاطر عشق واقعی یک جنون لحظه ای دارد
'Baldur' از لاگرتا استقبال می کند ، و صحنه Ragnar Lothbrok را در بینایی و همانند سازی دوباره مرور می کند زیرا ایوار تأیید می کند که پسرش الهی نیست
برچسب ها: وایکینگ ها
گمشده ، پیدا شده و بهبود یافت - لاگرتا (کاترین وینیک) توسط ملکه جودیت (جنی ژاک) در کلبه ای در وسط جنگل کشف شد ، او را به عنوان کسی قلاب ، قفس و اخراج کرد. بانوی پیر که او را در جنگل پیدا کرده بود ، به نظر می رسید که چه کسی فراموش شده است - 'ملکه وایکینگ ها'. خدا را شکر برای جودیت که اتفاقاً او را علی رغم نگاه غیرقابل تشخیصش با یک باب نقره و صورت آلوده به خاک ، متوجه شد. ملکه وسکس هیچ وقت برای حضور در لاگرتا هدر نرفت و از زمانی که پس از دیدن عاشق سابق خود اسقف ههموند (جاناتان ریز میرز) به سختی جان خود را از دست داد ، دیدگاه های او به تمام سeriesالات ما پاسخ می دهد.
پس از اینکه فهمیدیم او نه توسط دانمارکی ها اسیر شده و نه پس از شکست در جنگ توسط شاه هارالد (پیتر فرانتسن) اسیر شده است ، آهی از تسکین می آید. او حتی با مرگ معشوق سابقش کنار نمی آمد ، در حقیقت ، دیدگاه های او به ما می فهماند که او هنوز در حال مرگ با شوهر سابق خود راگنار لوتبروک (تراویس فیمل) ، قهرمان اصلی نمایش تا زمان مرگ او در فصل 4. در یک حالت تهاجمی نسبتاً دیوانه وار ، لاگرتا راگنار را در قفس معلق می بیند ، در حالی که چندین نسخه از خودش را می بیند که می دود یا فریاد می زند یا فقط مشاهده می کند. هنگامی که راگنار در داخل ماسوره مرده دیده می شود ، لاگرتا به هوش می آید و جودیت و عروسش به سرعت از او مراقبت می کنند.
جنون لحظه ای از بین می رود و لاگرتا با شاه آلفرد (فردیا والش-پلو) و بقیه خانواده سلطنتی منهای Aethelred (دارن کاهیل) که توسط مادرش ملکه جودیت به قتل رسید شام می کند. با این حال ، در حالی که جودیت اعلامیه ای تکان دهنده می دهد ، اقدام او تا حدی منطقی است - او یک توده بر روی پستان خود دارد که باعث مرگ او خواهد شد. به عبارت دیگر ، او سرطان پستان دارد و مدتی است که آن را می داند ، به همین دلیل برای ازدواج آلفرد شتافت و برادرش را کشت زیرا او علیه او توطئه کرد. او که می دانست عدم حضور وی پادشاه جوان را آسیب پذیر می کند ، سریعاً عمل کرد و آنچه را برای پسر کوچکش و میراث خودش بهتر بود انجام دهد.
در میان همه این افشاگری ها ، دیدن جرقه دوستی بین لاگرتا و ملکه جودیت ، هر دو زن قدرتمند ، بسیار جالب است ، زیرا خود محافظت نشده از یکدیگر مراقبت می کند. بازگشت لاگرتا به وسکس چیزی شبیه یک جنگجوی سپر محافظ نیست و این سpال را به وجود می آورد که چه چیزی در انتظار اوست و آیا او به کاتگات برمی گردد؟
Kattegat در حال حاضر توسط Ivar Boneless (الکس هوگ آندرسن) اداره می شود و این قسمت ما را به یاد چه ظالم وحشتناکی می اندازد. خدای خود خوانده پس از آنکه یکی از زنان بت خود را نابود کرد ، با بی رحمی تمام روستا را می سوزاند.
اما این قسمت همچنین نگاهی اجمالی به جنبه ای بسیار انسانی از ایوار را به ما ارائه می دهد. با تولد به اصطلاح 'پسر الهی' او ، او متوجه می شود که پسر تازه متولد شده او (که حتی خود او نیست) ، درست مثل او تغییر شکل داده است. ملکه شیطانی وی ، فریدیس ، که معتقد است تغییر شکل در بدن به معنای لطف واقعی خداوند است ، این کودک را 'بالدور' ، خدای نورس نامیده است. با این حال ، ایوار ویران شده است.
آیا این رفتار خدایان است؟ # وایکینگ ها alex_h_andersen pic.twitter.com/bQ0w0lAVnG
- # ویکینگ ها (HistoryVikings) 17 ژانویه 2019
مانند صحنه بازگشت ، ایوار کودک خود را به جنگل می برد و یک مونولوگ صمیمانه دارد زیرا معتقد است که ترک کودک برای مرگ در جنگل بهتر از یک عمر بدبختی است که تغییر شکل او به آن احتیاج دارد ، درست مانند راگنار هنگام تولد ایوار.
'چه نوع پدری می تواند با پسری چنین کند؟' ایوار در حالی که تأمل می کند با ناراحتی از او می پرسد که تغییر شکل پسرش فقط کمبودهای خود ایوار را به همه یادآوری می کند ، و به عنوان یک خدای خودخوانده ، نمی تواند چیزی شبیه انسان باشد - دارای نقص است. ایوار برای نجات او Aslaug داشت ، اما ما نمی دانیم که آیا فریدیس می آید و بالدور را نجات می دهد.
در همین حال ، برادران ایوار - هویتسرک (مارکو ایلسو) و بیورن (الکساندر لودویگ) آیرونساید آماده حمله به کاتگات می شوند.
خوشبختانه بعد از آن یا آغاز فاجعه؟ # وایکینگ ها alexanderludwig # گنبیلد pic.twitter.com/d3CcPlgvVs
- # ویکینگ ها (HistoryVikings) 17 ژانویه 2019
اما بیورن ابتدا خبرهای خوبی دارد. او با محافظ بانو گان هیلد (راگا راگنارس) ازدواج می کند ، این بسیار مورد غبطه شاه هارالد واقع می شود ، که وقتی صحبت از زنان می شود بسیار بدشانس است. خصومت بین این دو آشکار است زیرا بیورن به او می گوید که او همیشه می خواست راگنار لوتبروک باشد ، اما هرگز نخواهد بود. هنگامی که پادشاه هارالد از گان هیلد می پرسد که آخرین بار وقتی از او پرسید که آیا می خواهی ملکه شود او گفت 'بله' ، این بار او را تصحیح می کند که هرگز نگفت که می خواهد ملکه 'او' شود.
در مورد هویتسرک ، پسر فقیر راگنار ، او را وادار می کنند که برای گفتگو با پادشاه اولاف ، استریپ کند. هویتسرک به جای احضار پادشاه برای پیوستن به نیروهای ایوار برای حمله به ویسکس ، اعلام می کند که ظالم خود را از یک برادر از کاتگات براندازد.
او در سونا زندانی می شود ، اما بعداً پادشاه اولاف ، که هویتسرک او را با بودا تشبیه می کند ، تصمیم می گیرد که به برنامه هویتسرک برای سرنگونی ایوار پایبند باشد. این بدان معناست که ایوار باید از حمله هم از شرق و هم از غرب مراقب باشد.
در مورد برادر دیگر 'ساکسون' ، اوببه عنوان فرمانده ارتش شاه آلفرد منصوب می شود و تصمیم می گیرد با سه پادشاه دانمارکی که قصد حمله به وسکس را دارند ، مذاکره کند. محبوبیت اوبه به عنوان پسر راگنار به نفع اوست زیرا دو از هر سه پادشاه با معامله او موافقت می کنند ، اما رد شخص سوم خواستار جنگ تن به تن می شود.
فلوکی با خسته کننده ترین صحنه ای که برای آخرین بار مورد خطاب قرار گرفت ، سرانجام آخرین گله انسانی خود را که همه قاتل بودند ، رها می کند. با قدم زدن در دامنه های ایسلند / آسگارد ، به غاری می رسد که گویا دروازه ای برای ورود به سرزمین خدایان است. کل اپیزود Floki و گله های او ، که ما را به فصل 5 می کشاند ، چنین اتلاف وقت بوده است ، اما این قسمت راحتی مورد نیاز بازگشت لاگرتا و فلاش بک های Ragnar را به ما داد ، گویی که او واقعاً آنجا بود.
چه کسی می تواند با احساسات فلوکی ارتباط برقرار کند؟ # وایکینگ ها چهارشنبه هفته آینده ساعت 9/8 ادامه دارد @تاریخ . pic.twitter.com/v5aeO4hBDd
- # ویکینگ ها (HistoryVikings) 17 ژانویه 2019